اخبار روزانه(ورزش - روزنامه - نرخ - فال )

اخبار روزانه(ورزش - روزنامه - نرخ - فال )

نتایج زنده | اخبار | ورزش | فال روزنامه | قیمت طلا ، سکه و ارز های خارجی
اخبار روزانه(ورزش - روزنامه - نرخ - فال )

اخبار روزانه(ورزش - روزنامه - نرخ - فال )

نتایج زنده | اخبار | ورزش | فال روزنامه | قیمت طلا ، سکه و ارز های خارجی

مروری بر رویداد های مهم تاریخ امروز ایران و جهان : مورخه 30 تیر برابر با 21 جولای در تاریخ چه گذشت (تولد،درگذشت،رویداد،اتفاق)

مروری بر رویداد های مهم تاریخ امروز ایران و جهان : مورخه 30 تیر  برابر با 21 جولای در تاریخ چه گذشت (تولد،درگذشت،رویداد،اتفاق)

آرشیو رزوهای قبلی


تقویم تاریخ


امروز 30 تیر برابر با 21 جولای تقویم میلادی است. روزی که در تاریخ آبستن وقایع و اتفاقات زیادی در ایران و جهان بوده است. به مرور برخی از این وقایع می‌پردازیم.
  رویداد ها:

1952 - سی ام تیر، قیام خونین مردم و بازگرداندن دکتر مصدق به قدرت

پس از پنج روز تظاهرات خونین و پُرتلفات در تهران و چندین شهر دیگر، سی ام تیرماه 1331 (در سال 1952 مصادف با 21 جولای) شاه که خودرا در خطر حذف شدن دید بناچار تسلیم شد و علاوه بر نخست وزیری، حاضر شد که وزارت جنگ را هم به محمد مصدق بسپارد. شاه بعد از ظهر آن روز و در اوج تظاهرات، از مصدق خواست که باردیگر ریاست دولت را برعهده گیرد و قبول کرد که سلطنت کند، نه حکومت. «تاریخ نگاران» پیروزی ایرانیان در قیام تیرماه 1331 (جولای 1952) را شکست سیاسی شاه و دولت لندن نوشته اند و افزوده اند که این شکست، دولت لندن را از ادامه توطئه بازنداشت و این بار تلاش خود برای همدست کردن دولت واشنگتن را در براندازی مصدق دو چندان کرد و وسیعا به یارگیری در داخل ایران دست زد.

30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟
دکتر مصدق

 تظاهرات مردم که مورخان آن را عمدتا «خودجوش» توصیف کرده اند از لحظه ای آغاز شده بود که اعلام شده بود دکتر مصدق به علت پذیرفته نشدن پیشنهادهایش از سوی شاه کناره گیری کرده و استعفای او از نخست وزیری پذیرفته شده است. مورخان، بپاخیزی تیرماه 1331 ایران را یک رویداد بی سابقه در طول تاریخ 2500 ساله این ملت خوانده اند زیراکه پشتیبانی خارجی و نیروهای مسلح درکار نبود، لذا مردم جان بر کف نهاده و وارد خیابانها شده بودند. مردم خشمگین و آمادهِ بپاخیزی بودند. به دلیل آزادی مطبوعات و انتشار جزئیات، مردم می دانستند که دکتر محمد مصدق به عنوان اعتراض به مداخلات شاه در امور اجرایی، از ریاست دولت کناره گیری کرده بود. مصدق همچنین نگران بود که مبادا شاه اورا دوربزند و با خارجی (دولت لندن) تماس بگیرد و .... مردم احمد قوام (قوام السلطنه) را که از سوی شاه مامور تشکیل کابینه شده بود از عوامل دولت لندن می پنداشتند. ایرانیان نمی خواستند که محصول مبارزات چندین ساله آنان از میان برود. آنان مبارزات خود را سرآغازی برای استعمارزدایی جهانی، حذف سلطه گری و تأمین دمکراسی و رعایت حقوق بشر می دانستند و قیام خودرا به نیابت از مردم کشورهای استعمارزده و مردم تحت ستم اعلام می کردند و شعار می دادند: «شاه؛ سلطنت، نه حکومت»، «دمکراسی؛ حکومت مردم بر مردم»، «لندن؛ مکیدن خون مردم ِ بی رزمناو بس است»، «نفت ما خون ما است ـ مصدق جان ماست، روح ماست»، «4 قرن استعمار اروپایی بر دنیا بس است ـ بس است ـ بس است»، «خون فدای حق» و ....

دکتر مصدق که از شانزدهم تیرماه آن سال با مجلس سنا درگیری پیدا کرده بود 25 تیرماه از شاه خواسته بود که علاوه بر تصدّی نخست وزیری، وزیر جنگ هم باشد تا از جانب ارتش آسوده خاطر باشد که شاه نپذیرفته بود. همان روز دکتر مصدق استعفانامه خودرا برای شاه فرستاد و در آن تاکید کرد که چون پیشنهادهای منطقی و اصولی او که اجرایشان برای پیروزی مبارزات مردم ایران و تحقق دمکراسی پارلمانی ضرورت داشت، مورد قبول شاه قرار نگرفته است کناره گیری خودرا تسلیم می کند و شاه همان روز استعفای دکتر مصدق را پذیرفت و احمد قوام (قوام السطنه) را مأمور تشکیل کابینه کرد و در اعلامیه مربوط، وی را «حضرت اشرف» خواند و تصریح کرد که نسبت به او اعتماد کامل دارد.
    
مردم از همان لحظه به پشتیبانی از مصدق به خیابان ها ریختند و تا بازگرداندن وی به ریاست دولت از پای نشستند که رویدادی بی سابقه ـ نه تنها در ایران بلکه در همه جهان بود. مصدق تاکید داشت که نظام حکومتی ایران مشروطه پارلمانی است و شاه قانونا حق مداخله در امور اجرایی (دولت) را ندارد، زیرا که رئیس دولت منتخب مجلس (نمایندگان منتخب ملت) است.
    
آیت الله کاشانی قوام السلطنه را مردی خائن، ظالم، مستبد و عامل بیگانه خوانده بود و اعلام کرده بود که نباید اجازه داده شود بار دیگر در ایران کسانی بر سر کار آیند که عامل بیگانه باشند و خیانت کنند. وی انتصاب قوام السلطنه را یک توطئه امپریالیستی خوانده بود.
    
مردم در تهران و چند شهر دیگر از جمله کرمان، شیراز، اصفهان، کرمانشاه و ... از بامداد سی ام تیرماه 1331 بمانند چندروز پیش از آن و به حمایت از دکتر مصدق به خیابانها ریخته بودند که از ساعت 9 بامداد تظاهرات در منطقه بازار تهران و خیابان ناصرخسرو شدت بیشتری به خود گرفت. اندکی بعد گروههای دیگری از مردم که در میدان توپخانه، خیابان اکباتان، میدان بهارستان و خیابان شاه آباد (حد فاصل میدان بهارستان تا میدان مخبرالدوله) گرد آمده بودند بر شدت تظاهرات افزودند. در این میان خبر رسید که از کرمانشاه کفن پوشان عازم تهران شده اند.
    
ساعت ده بامداد از مقابل دانشگاه تهران که آن زمان در حاشیه شهر بود، هزاران تن دیگر دست به راهپیمائی زده، فریاد مرگ یا مصدق سر داده و به سوی میدان فردوسی به حرکت در آمده بودند و به همین گونه از میدان فوزیه (اینک؛ میدان امام حسین) و نقاط دیگر شهر، که نظامیان و تانکها وارد عمل شدند و مردم را به گلوله بستند. شدت عمل نظامیان درمیدان بهارستان و خیابانهای اطراف آن بیشتر بود. با وجود این، مردم در نیمروز بر شدت تظاهرات افزودند و شاه که وضعیت خودرا در خطر دید تسلیم شد و علاوه بر نخست وزیری، حاضر شد که وزارت جنگ را هم به دکتر مصدق بسپارد و فقط سلطنت کند، نه مداخله در امور اجرایی. در مجلس هنگام اخذ رای اعتماد مجدد به دکتر مصدق، تنها سه نماینده رای موافق ندادند.
    
دکتر مصدق «سی ام تیرماه» را در تاریخ مبارزات، روزی فراموش نشدنی خواند و گفت که مردم ایران یکدل و یک زبان بر ضد توطئه و تحریکات خارجی بپاخاستند و پیروز شدند.
    
با وجود این شکست، چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان از توطئه و شاه از مخالفت (پنهانی) دست بر نداشتند، زیرا که شکست شاه در واقعه سی ام تیر، شکست بزرگتری برای انگلستان بود که ملی شدن صنعت نفت ایران و خلع یَد از آن دولت، پایه های امپراتوری اش را به لرزه درآورده بود. این توطئه سرانجام یک سال و 28 روز بعد با کودتای 28 اَمُرداد (درسال 1332هجری = 1953میلادی) به حکومت دکتر مصدق پایان داد. چرچیل و دولت او با کوشش زیاد، دولت تازه آمریکا (بریاست ژنرال آیزنهاور) را که در ژانویه 1953 روی کار آمده بود در این براندازی با خود همدست کردند. چرچیل برای این منظور به دیدار آیزنهاور به واشنگتن رفته بود. ترومن رئیس جمهوری قبلی آمریکا که دولت مصدق را منتخب مردم و میهندوست می دانست، برای براندازی او تسلیم فشار چرچیل نشده بود.
    
نتایج براندازی 28 اَمُرداد در دیدار سران آمریکا، انگلستان و فرانسه در دسامبر همین سال (سال 1953) در «کنفرانس برمودا در منطقه کارائیب» مطرح و بررسی همه جانبه و اتخاذ تصمیم شد. سران غرب به همان صورت یک بار دیگر (درسال 1978 و سال انقلاب ایران) در کارائیب ـ در جزیره گوادالوپ و نه چندان به دور از برمودا تشکیل نشست دادند و اوضاع ایران را بررسی کردند و ....
    
رویدادهای اواخر تیرماه 1331 ایران همزمان بود با طرد سلطنت در مصر و اوج «جنگ کره». طرد سلطنت در مصر و ظهور ناسیونالیسم عربی ضربه دیگری بر پیکر استعمار انگلستان بود.
    
مروری بر «تاریخ» نشان می دهد که دولت لندن در 20 جولای 1588 (مصادف با سی ام تیرماه) ناوگان خودرا به آبهای گراولین (25 کیلومتری دونکِرک) روانه ساخته بود تا از تعرّض آرمادای اسپانیا (قدرت برتر وقت) به بنادر انگلستان جلوگیری کند. این آرمادا [در واژه به معنای نیروی دریایی شکست ناپذیر] که در آن زمان در جهان نظیر نداشت برای انهدام انگلستان که در هلندِ اسپانیا توطئه و از دزدان دریایی در منطقه اقیانوس اطلس حمایت می کرد به حرکت درآمده بود که برخلاف انتظار در نبرد هشتم آگوست شکست خورد و انگلستان با پیروزی در جنگ دریایی گراولین بر اسپانیا، به دوران برتری اسپانیا در جهان پایان داده و برجای آن نشسته بود و بازگشت دکتر مصدق به دست مردم به قدرت در آستانه سالروز آن پیروزی، ضربه قاطعی بر امپراتوری انگلستان بود که روزگاری ایران را میان خود و روسیه قسمت کرده بود و شاه می بُرد و شاه می آوَرد. انگلستان که با شکست ناپلئون در نبرد واترلو در ژوئن 1815 اَبَرقدرت جهان شده بود با هزار بازی، ایران را مجبور به امضای قرارداد ترکمان چای و از دست دادن همه قفقازکرد، سپس ایران خاوری را که تا آن زمان تنها بخش قندهار آن اعلام استقلال کرده بود از قلمرو تهران جدا کرد و نام افغانستان بر آن گذاشت و نیمی از آن را با کشیدن خط دورَند به هندوستان (اینک پاکستان) داد. هرات و منطقه تاجیک نشین را با لشکرکشی به بوشهر و خوزستان و اجبار دولت تهران به امضای قرارداد پاریس از ایران جدا کرد. آنگاه با یک سازش محرمانه با مسکو، رود آمو را مرز نفوذ خود و روسیه قرارداد و روس ها منطقه فرارود را از آن خود و دست 2400 ساله دولت ایران را از آنجا کوتاه کردند. دولت لندن سپس امتیاز چاپ اسکناس و انواع امتیازات و ازجمله امتیاز نفت را از دولت تهران گرفت و ... و کودتای رضاخان ـ سیدضیاء را ترتیب داد. برکنارکردن رضاشاه و قراردادن پسرش بر جای او در شهریور 1320 که تا پایان عُمر از دولت لندن در بیم و هراس بود آخرین توطئه دولت لندن نبود و ... و این فتنه گری به طرُق دیگر ظاهرا ادامه دارد.
 
30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟ 
دکتر مصدق به مزار مقتولان سی ام تیر گل می برد. وی گفته بود که پس از مرگ، جنازه اش را در کنار این قربانیان دفن کنند. روزنامه اطلاعات در شماره مورخ 28 تیرماه 1358 ـ صفحه 4 ـ نوشته است که دولت وقت اجازه نداد که به وصیت دکتر مصدق، پس از فوت او در اسفند 1345 عمل شود و بناچار اورا در همان تبعیدگاه «غیر قانونی» اش روستای احمد آباد به خاک سپردند که اینک مقبره او از ابنیه ملی بشمار می رود

30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟
مصدق در میدان بهارستان (مقابل پارلمان) در میان مردم: هرجا که مردم هستند همانجا مجلس (پارلمان) است


    30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟
مصدق در دوران تبعید غیرقانونی (دهه 1340) در روستای احمدآباد (نزدیک کرج) ـ چنین عکسی برای نخستین بار در شماره 29 امرداد 1372 در صفحه ششم روزنامه همشهری به مدیریت غلامحسین کرباسچی و سردبیری محمد عطریانفر در داخل پاورق «سیا از درون» به چاپ رسید و نظر به علاقه ایرانیان به مصدق، از آن روز تیراژ همشهری چهار برابر شد.

1774 - قرارداد Kuchuk Kainarji و گسترش سلطه روسیه بر دریای سیاه

در پی یک رشته جنگهای شش ساله (از 1768 تا 1774) 21 جولای 1774 قرارداد «کوچوک کای نارجه Kuchuk Kainarji» میان روسیه و عثمانی امضاء شد و روسیه مستقیما به دریای سیاه راه یافت. عثمانی در جنگهای شش ساله شکست خورده بود.

30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟

طبق این قرارداد، بندرخرسونKherson، بندر کرچ Kerch (به معنای لیمو) و انی کاله Enikale در کریمهT همچنین مناطق میان رودهای دنیپرDnieper و بوگ Bugجنوبی (فعلا در اوکراین) و مناطقی در قفقاز به روسیه داده شد. ضمنا قرار شد که «خان نشین کریمه» از عثمانی جدا و مستقل شود (که در سال 1783 به روسیه پیوست). به علاوه، به روسیه اختیار حمایت از مسیحیان ارتودوکس ساکن قلمرو عثمانی داده شد و قرار شد که کشتی های مسیحیان با پرچم روسیه در آبهای دریای سیاه رفت و آمد کنند و روسیه در استانبول کلیسای ارتودوکس بسازد. به این ترتیب امپراتوی روسیه بر مناطق غربی و شمالی دریای سیاه (اینک عمدتا وابسته به اوکراین) استیلاء یافت.

1798 - آغاز جنگ تاریخی "اهرام" بین نیروهای فرانسوی و مصری

با قدرت‏گیری ناپلئون بُناپارت در فرانسه و آغاز کشور گشایى‏های او، ناپلئون قصد حمله به انگلیس را در سر می‏پروراند، اما چون نیروی دریایى فرانسه، توان لازم را برای این کار نداشت، لذا ناپلئون تصمیم گرفت که در خارج از اروپا، بر انگلستان لطمه زند. به همین دلیل از آن جا که هندوستان مخزن قوای اقتصادی و منبع معیشت انگلستان به شمار می‏رفت و سرزمین مصر نیز در مسیر هند قرار داشت، ناپلئون نقشه حمله به مصر را کشید. در صورت تصرف مصر، هم یک مستعمره بزرگ معادل تمام مستعمرات فرانسه به دست ناپلئون می‏افتاد و هم به عنوان یک مرکز نظامی برای حمله به هند مورد استفاده قرار می‏گرفت.

30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟

 در آن زمان مصر تحت نفوذ امپراتوری عثمانی قرار داشت و توسط امرای مملوک موسوم به ممالیک اداره می‏شد. درنهایت در 21 ژوئیه 1798م، جنگ میان فرانسه و مصریان آغاز شد و علی‏رغم مقاومت ممالیک، ناپلئون موفق به فتح مصر گردید و تا آخر ژوئیه، قاهره نیز به تصرف ناپلئون درآمد. در این هنگام، در حالی که ناپلئون مشغول ایجاد یک ستاد فرماندهی در نزدیکی اهرام مصر بود، قوای دریایی انگلیس، نیروی دریایی فرانسه را در سواحل مصر غافل‏گیر کرد و قسمت اعظم ناوگان جنگی فرانسه را منهدم ساخت. این مسئله باعث عقب‏نشینی ناپلئون گردید و پس از چندی به کشورش بازگشت.

1861 - جنگ داخلی مرگبار و ویرانگر آمریکا آغاز شد



بیستم جولای سال 1861 کنگره کنفدراسیون آمریکا نخستین جلسه خود را در شهر ریچموند با شرکت نمایندگان شش ایالت جدایی طلب (کارولینای جنوبی، میسی سی پی، فلوریدا، آلباما، جورجیا و لوئیزیانا) تشکیل داد. این کنفدراسیون که در آغاز کار پایتخت موقت آن شهر بیرمنگام ایالت آلاباما بود در پنجم فوریه آن سال (پنج ماه پیش از آن) برپایه تفسیر قانون اساسی آمریکا توسط ایالتهای برده دار، ایجاد شده بود و جفرسون دیویسJefferson Davis را برای مدت شش به ریاست جمهوری انتخاب کرده بود. بعدا پایتخت کنفدراسیون به شهر ریچموند (ریچماند) ویرجینیا منتقل شد. این ایالات، اختیارات حکومتی را حق خود می دانستند و معتقد به وجود یک دولت مرکزی کوچک با اختیارات محدود بودند که کار آن تنها حفظ وحدت کشور، ایجاد هماهنگی میان ایالتها، برقراری و حفظ مناسبات دیپلماتیک با خارج و بسیج نیرو برای جلوگیری از تعرض خارجی باشد. این کنفدراسیون پس از قطعی شدن انتخاب آبراهام لینکلن (لینکن) Abraham Lincoln تشکیل شده بود زیرا که وی ضمن نطق های انتخاباتی اش وعده داده بود که بردگی را در آمریکا لغو و به سیاهپوستان آزادی و تابعیت آمریکایی بدهد و ایالات برده دار، این کار را یک مداخله دولت مرکزی در امور خود و مغایر قانون اساسی می دانستند.
   
30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟
Jefferson Davis

پس از ایجاد کنفدراسیون، لینکلن در چهارم مارس 1861 عمل شش ایالت (تشکیل کنفدراسیون) را غیر قانونی خواند که باعث خشم ایالت تکزاش شد و بی درنگ به کنفدراسیون پیوست. لینکلن در یک اعلامیه دیگر، ایالات هفتگانه (شش ایالت قبلی به اضافه تکزاس) را از مداخله در امور گمرکات، ادارات فدرال و ساختمان های متعلق به دولت مرکزی واقع در ایالات ممنوع کرد که ایالت کارولینای جنوبی دست به لجبازی زد و با یک دهن کجی نسبت به لینکلن، به میلیشیای ایالت دستور حمله به پادگان نیروهای دولت مرکزی (فدرال) در شهر چارلستون به نام پادگان «سامترSumter» را صادر کرد و این پادگان پس از مختصر مقاومت تسلیم شد. لینکلن از این عمل برآشفته شد و از ایالتهای وفادار به دولت مرکزی (فدراسیون) و عمدتا شمالی ها خواست که دست به بسیج نیرو بزنند تا پادگان سامتر پس گرفته شود. این اقدام لینکلن، ایالت ویرجینیا که ضلع جنوبی و غربی شهر واشنگتن را تشکیل می دهد، و ایالتهای آرکانزا، کارولینای شمالی و تنسی را به خشم آورد و به کنفدراسیون پیوستند و از همین زمان پایتخت کنفدراسیون به شهر ریچموند ویرجینیا منتقل و رابرت لی، ژنرال ویرجینیایی فرماندهی نیروهای نظامی کنفدراسیون را برعهده گرفت. ایالتهای میسوری و کنتوکی هم وعده کمک به کنفدراسیون دادند و اکثریت مردم آریزونا، و نیومکزیکو که هنوز ایالت کامل نشده بودند اعلام پشتیبانی کردند و پنج طایفه سرخپوست ساکن در اوکلاهما هم به کنفدراسیون پیوستند و از 21 جولای 1861 (یک روز پس از تشکیل کنگره کنفدراسیون در ریچموند) جنگ کنفدراسیون با فدراسیون آمریکا (جنوبی ها با شمالی ها) شروع شد، چهارسال طول کشید و در آن 618 هزار نظامی (360 هزار شمالی و 258 جنوبی) کشته شدند (بیش از هر جنگی دیگر که آمریکا در آن شرکت کرده است).

30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟
Abraham Lincoln

نخستین نبرد در مناساس ( واقع در جنوب شهر واشنگتن) روی داد زیرا که دولت مرکزی در ایالت مریلند حکومت نظامی برقرار کرده بود تا این ایالت به کنفدراسیون نپیوندد. در نخستین نبرد، نیروهای کنفدراسیون پیروز شدند. درجریان جنگ داخلی آمریکا دولتهای اروپایی کوشیدند که در آن مداخله نکنند و طولانی شدن جنگ به همین جهت بود که هیچ دولت خارجی حاضر به میانجی گری میان طرفین متخاصم نبود.

1960 - نخستین زنی که در قرون معاصر نخست وزیر شد

بانو «سیریماوا باندرانیکه Sirimavo Bandaranaike» بیستم جولای 1960 نخست وزیر سریلانکا (سیلان) شد و این بار با بردن انتخابات عمومی. وی نخستین زن است که در قرون معاصر به نخست وزیری یک کشور رسیده بود. شوهر چپگرای او «سولومون باندرانایکه» در 26 سپتامبر 1959 ترور شده بود و بانو سیریماوا وظایف او را برعهده گرفته بود. در انتخابات جولای 1960، حزب آزادی سریلانکا که از بانو باندرانایکه حمایت می کرد نیمی از کرسی های پارلمان 150 نفری این کشور را به دست آورده بود. وی با این که در یک خانواده اعیان به دنیا آمده و پرورش یافته بود پس از انتخاب شدن به عنوان ریاست دولت، قول داد که سیاست های شوهرش را دنبال کند که این سیاست ها عمدتا سوسیالیستی و حتی در پاره ای از امور، سوسیالیستی افراطی (تروتسکیستی) بودند.

30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟
Sirimavo Bandaranaike

 با وجود برخی مخالفت ها، عمر حکومت بانو سیریماوا تا سال 1965 ادامه یافت. وی بار دیگر در سال 1970 رئیس دولت شد که این بار پس از دو سال، او را به اتهام سوء مدیریت و تجاوز از اختیارات قانونی به محاکمه کشانیدند که کنار رفت و در سال 2000 در هشتاد و چهارسالگی درگذشت ولی شش سال پیش از این که وفات یابد سریلانکایی ها در سال 1994 دختر او چاندریکا را به ریاست جمهوری این کشور انتخاب کرده بودند.

1993 - کشتار سرخپوستان به خاطر طلا در ونزوئلا

21 جولای 1993 (پنج سال پیش از ریاست جمهوری هوگو چاوس) صاحبان معادن طلا در یک منطقه جنگلی ونزوئلا 13 سرخپوست (بومیان قاره آمریکا) را کشتند که تازه ترین قتل عام سرخپوستان به دست سفید پوستان اروپایی تبار به خاطر طلا و تصاحب اراضی شان بود. بیش از 60 درصد جمعیت 27 میلیونی ونزوئلای 916 هزار کیلومتری را بومیان و نژاد مخلوط تشکیل می دهند. سه قبیله معروف سرخپوست؛ زولیا، وویووو و تیموتوکیوکاس در ونزوئلا زندگی می کنند و معادن نفت در منطقه زولیا واقع شده اند. ونزوئلا با نود و شش درصد باسواد و بهداشت و آموزش و پرورش مطلقا رایگان علاوه بر نفت دارای معادن طلا، الماس و سنگ آهن است. این کشور با گامهای سریع به سوی سوسیالیستی شدن (ملی کردن منابع) پیش می رود.

30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟

زادروزها

    ۱۸۹۹ - زادروز ارنست همینگوی نویسنده آمریکایی ، برندهٔ جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۵۴ ، خالق کتاب پیرمرد و دریا
    ۱۹۱۱ - زادروز مارشال مک‌لوهان فیلسوف کانادایی و طراح مفهوم «دهکدهٔ جهانی»

30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟
ارنست همینگوی

    ۱۹۴۸ - زادروز کت استیونس (یوسف اسلام) هنرمند برجستهٔ موسیقی پاپ
    ۱۹۵۱ - زادروز رابین ویلیامز بازیگر و کمدین آمریکایی ، برنده جایزه اسکار

30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟
کت استیونس (یوسف اسلام)

    ۱۹۷۸ - زادروز جاش هارتنت بازیگر و تهیه کننده آمریکایی
    ۱۳۵۵ - زادروز وحید هاشمیان، بازیکن فوتبال اهل ایران

30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟
رابین ویلیامز


درگذشت‌ها

    ۱۴۲۵ - درگذشت مانوئل دوم سرباز، سیاستمدار و امپراتور بیزانس از ۱۳۹۱ تا هنگام مرگش در ۱۴۲۵
    ۱۷۹۶ - درگذشت رابرت برنز شاعر و ترانه‌سرای اسکاتلندی

30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟
رابرت برنز

    ۱۹۱۴ - درگذشت جرجی زیدان نویسنده، روزنامه نگار لبنانی
    ۱۹۹۸ - درگذشت آلن شپارد نخستین فضانورد آمریکایی طی ماموریت عطارد ۳ و پنجمین انسان روی ماه طی ماموریت آپولو 14

30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟
آلن شپارد

    ۲۰۰۴ - درگذشت جری گلدسمیت آهنگساز و رهبر ارکستر اهل آمریکا ، برنده یک جایزه اسکاv
    ۱۳۵۷ - درگذشت حجت الاسلام شیخ احمد کافی واعظ نامدار ایرانی.

30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟
جری گلدسمیت

    ۱۳۰۹ - مرگ اسماعیل آقا سیمیتقو، شورشی کُرد.
    1361 - شهادت عباس دوران از خلبانان نیروی هوایی ایران

30 تیر - 21 جولای؛ در تاریخ چه گذشت؟
شهید عباس دوران
منبع:برترین ها

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.