نظریه پردازان انتقادی زندگی روزمره برآنند که
زندگی روزمره را نمی توان به عنوان کلیتی در خود فروبسته مطالعه کرد، بلکه
باید آن را در قیاس با تحولات اجتماعی - تاریخی سنجید و نیز نباید تاثیرات
نظام ها و ساختارهای کلان یا به تعبیر هابرماس «سیستم» را بر زندگی روزمره
نادیده گرفت.