بیلبو و دیگر شخصیتهای افسانهای تریلوژی هابیت، به زودی و برای آخرین بار روی پردهی نقرهای سینما باز خواهند گشت. این بار قصد داریم سفری به لوکیشنهای این سه گانهی محبوب بزنیم.
بیلبو و دیگر شخصیتهای افسانهای تریلوژی هابیت، به زودی و برای آخرین بار روی پردهی نقرهای سینما باز خواهند گشت. این بار قصد داریم سفری به لوکیشنهای این سه گانهی محبوب بزنیم.
۱۲ دسامبر، مصادف با ۲۱ آذرماه امسال، قسمت جدیدی از داستان هابیت با نام The Hobbit: The Battle of the Five Armies بر پرده سینماها اکران خواهد شد. تا آن روز دو هفته باقی مانده ما قصد داریم، طی مقاله ای سه قسمتی به بررسی پشت صحنه و لوکیشن این سهگانه بپردازیم. امروز بخش اول و جمعه آینده بخش دوم را تقدیم شما زومیتیهای عزیز می کنیم. جمعه پس از آن نیز، همزمان با اکران جهانی این فیلم، میتوانید قسمت پایانی این سری مقالات را در زومیت مطالعه کنید.
هابیتها را میشناسید؟ همان موجودات کوچک، آرام و پشمالو که در خانههای هابیتی نقلی که در دل زمین مخفی شده، زندگی میکنند، خانههایی با پنجرههای گرد و ظاهری روستایی و دلنشین. خب پس حتماً بیلبو بگینز هم معرف حضورتان است. هابیتی که نخستین بار در سه گانهی ارباب حلقهها اثر پیتر جکسن، بر پردهی نقرهای سینما ظاهر شد، همان پیرمرد چپق به دست با حلقهای قدرتمند در جیب. سه گانهی هابیت، در اصل به داستان ماجراجوییهای بیلبو در روزگار جوانی میپردازد.
ما با موجودات سرزمین میانه یعنی جادوگران، اِلفها، اِنتها،کوتولهها، اورکها، انسانهای نسل نومهنور و البته هابیتها، در سه گانهی ارباب حلقهها آشنا شدیم. دنیایی که در حال تغییر و دگرگونی بود، دنیایی که به لطف شجاعت و از جان گذشتگی گروهی، از پرتگاه نابودی نجات یافته و برای انسانهای جدید به عنوان میراثی ارزشمند باقی ماند. دنیایی که گروهی از ساکنانش در حال ترک آن و سفر به آن سوی دریاها بودند.
اما البته در دنیای تالکین همه چیز نه در این جهان، که کمی قبلتر و در زمان صلح آغاز شد. تالکین ابتدا کتاب هابیت را نگاشت و آن چنان شیفتهی این جهان فانتزی شد که ارباب حلقهها را به عنوان دنبالهای بر آن و طی 12 سال به رشتهی تحریر در آورد. تالکین عاشق توجه به جزئیات داستانش بود به طوری که حتی زبانی مخصوص برای ساکنان این دنیا خلق کرد.
این روزها هابیت نیز بر پردهی نقرهای سینما خوش درخشیده و به زودی آخرین قسمت از این سه گانهی پرفروش اکران خواهد شد (نبرد پنج ارتش). اما این داستان هابیتی بر محور دیگری میچرخد، داستانی است از تلاش تورین اُکِنشیلد کوتوله برای بازپس گیری حق قانونیاش، داستان دلاوری مردی که اژدهایی را کشت، داستان حرص و طمع و آز و البته داستان چگونگی در اختیار گرفته شدن حلقه توسط بیلبو، این همان ارتباط بین این دو کتاب است، حلقهای که بعدها ماجرایش در ارباب حلقهها دنبال خواهد شد.
این بار به سراغ هابیت آمدهایم. میخواهیم همراه با گروه سازندهی این تریلوژی دگربار رهسپار کشور نیوزیلند شده و سری به لوکیشنهای ساخت این سه گانه بزنیم. در بخش انتهایی این مطلب نیز نگاهی خواهیم داشت به جلوههای ویژه و گریم این مجموعهی دیدنی و پر طرفدار. ما را در ادامهی این سفر همراهی کنید.
رمان هابیت اثر حماسی از جی. آر. آر. تالکین بیشتر با نام "آنجا و بازگشت دوباره" شناخته میشود. بار دیگر نیوزیلند در این سه گانهی پر خرج و البته پر فروش، نقش سرزمین میانه را بازی میکند. پیتر جکسن، کارگردان مطرح آثاری همچون کینگ کونگ و ارباب حلقهها، که سابقهی فیلمبرداری سه گانهی پرفروش قبلی خود را نیز در این کشور داشت، با توجه به تجربیات خود و همچنین مناظر و چشم اندازهای دیدنی و بکر نیوزیلند، این کشور را نیز به عنوان لوکیشن اثر جدید خود انتخاب کرد.
این بار بیلبو بگینز به همراه کوتولهها عازم سفری ماجراجویانه خواهد بود که پاداش آن دریافت سهمی از گنج کوتولهها است، گنجی که اکنون در اختیار اِسماگ، اژدهای ساکن کوه است. ماجرا حول این سفر و اتفاقاتی است که در طول آن برای قهرمانان ما رخ میدهد. از شخصیتهای مطرحی که در اثر قبلی جکسن با آنها آشنا و یکبار دیگر در این سه گانه نیز موفق به دیدار مجدد آنها شدیم میتوان به گندالف جادوگر خاکستری، بانو گالادریل، لگولاس، اِلروند، گالِم (اِسمیگل) و البته بیلبو اشاره کرد، بیلبویی که اکنون در دوران جوانی خود (البته با توجه به طول عمر شگفت انگیز هابیتها)، به سر میبرد.
اولین فیلم از این سه گانه تحت عنوان "هابیت، یک سفر غیرمنتظره" که در 14 دسامبر سال 2012 اکران شد، به فروش خیره کنندهی یک میلیارد دلاری در باکس آفیس دست یافت. این فیلم نامزد سه جایزهی اسکار و سه جایزهی بَفتا (Bafta) بود. فیلم دوم با نام "هابیت، نابودی اسماگ"، در 11 دسامبر 2013 اکران شده و به فروشی 958 میلیون دلاری رسید. قسمت آخر این سه گانه "هابیت: نبرد پنج ارتش" نام گرفته و قرار است در 11 دسامبر 2014 اکران شود. پیش از این جکسن با بخش آخر سه گانهی ارباب حلقهها "بازگشت پادشاه"، در مراسم اسکار سال 2004 کولاک کرده و با دریافت 11 جایزهی اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی، همردیف کارگردانان آثار مطرحی همچون بنهور و تایتانیک قرار گرفت. با این حساب امید میرود این فیلم نیز با استقبال و موفقیتهای بیشتری روبرو شود.
همچون ارباب حلقهها، جکسن در ساخت هابیت نیز از مناظر و چشم اندازهای بکر نیوزیلند به همراه پردهی سبز بهره برده است. در مجموع 40 لوکیشن مختلف در جزایر شمالی و جنوبی این کشور، به عنوان محل فیلمبرداری سه گانهی هابیت مورد استفاده قرار گرفتهاند. به طور کلی میتوان لوکیشنهای اصلی این سه گانه را در موارد زیر خلاصه کرد:
هابیتون: هابیتون دهکدهی هابیتی است که به عنوان شایر(Shire)، محل زندگی بیلبو و فرودو بگینز، در ارباب حلقهها به مخاطب معرفی شد. جکسن ترتیبی داد تا دهکده با مشخصات مورد نظر و توصیفات تالکین به صورت واقعی در مزارعی در نزدیکی شهر مچماچا (Matamata)، در جزیره شمالی نیوزیلند ساخته شود. این دهکده برای ساخت فیلم هابیت، نوسازی و مجدداً آماده فیلمبرداری شد.
صخرههای ِمَنگوتاکی (Mangaotaki) در غرب ناحیهی وایکاتو (Waikato): اشکال و مظاهر طبیعی و تماشایی این ناحیه آن را به نقطهای مناسب برای فیلمبرداری شماری از صحنههای فیلم مبدل نموده است.
ایستگاه بریهمار(Braemar)، دریاچهی پوکَکی (Pukaki) واقع در ناحیه قلهی مکنزی کوک: از این نقطه برای فیلمبرداری بخشهایی از ریوندل، جنگل اِسلوپ (Slope) و کوههای مهآلود استفاده شد.
اِرنسلابرن (Earnslaw Burn)، کوئینزتاون (Queenstown): این منطقه نیز به عنوان گذرگاه کوهستان مه آلود مورد استفاده قرار گرفت، جایی که کوتولهها از زیر آبشاری جادویی و با شکوه عبور میکنند.
درهی آیدا (Ida) و هارتفیلد (Hartfield)، میدل مارچ (Middlemarch): جایی که اورکها و گرگها (Wargs) به کوتولهها حمله ور شدند.
در ابتدای امر پنج هلیکوپتر برای یافتن بهترین لوکیشنهای ممکن، رهسپار گوشه و کنار نیوزیلند شدند. در طول این گشت و گذار پرماجرا، چشماندازهای متعددی انتخاب شد که به اندازهی کافی از دسترس گردشگران عادی دور بودند، اما از سوی دیگر، بعضی از آنها در نقاطی قرار گرفته بودند که رسیدن به آنها برای همهی عوامل گروه مشکل بوده و ارسال تجهیزات نیز به سختی امکانپذیر بود. چالشی که بیشک تن دادن به آن ،هزینهی تولید فیلم را به مراتب بیشتر میکرد.
اگر همچون یک گردشگر معمولی قصد مرور لوکیشینهای این سه گانه را داشته باشیم، دربدو ورود به نیوزیلند، باید به اوکلند پرواز کنیم. قصد داریم به سراغ اولین لوکیشن و شاید مهمترین در هر دو سه گانهی هابیت و ارباب حلقهها برویم، منظورم همان شایر سرسبز و دوست داشتنی و دهکدهی هابیتون است، جایی که همه چیز از آن جا آغاز شد.
هنگام ساخت ارباب حلقهها، جایی که برای ساخت هابیتون در نظر گرفته شد مزارع و مراتع روستایی در ناحیهی مچماچا بود، جایی در جنوب اوکلند که تنها سه ساعت با آن فاصله داشت. بعد از پایان فیلمبرداری این سه گانه، بخشهایی از لوکیشن فیلمبرداری مجدداً به مرتع و چمنزار تبدیل شده و گوشههایی از آن همچون مهمانخانهی اژدهای سبز و شماری از خانهها از جمله خانهی بیلبو همچنان به عنوان جاذبهی گردشگری حفظ شد. اژدهای سبز که زمانی میعادگاه مری، پپین، سام و فرودو بود، اکنون به عنوان یک بار و مهمانخانه با حال و هوای دوران میانه، به بازدیدکنندگانی از عصر جدید سرویسدهی میکند.
در جریان ساخت هابیت، مجدداً گروه به هابیتون بازگشته و رونق سابق در این ناحیه برقرار شد. هم اکنون گردشگران میتوانند علاوه بر بازدید از هابیتون، سری هم به بَگ اِند (Bag End) بزنند، جایی که گودال هابیتی بیلبو در آن واقع شده بود.
با توجه به حجم گردشگرانی که هر ساله برای بازدید از لوکیشن ساخت فیلم، رهسپار این منطقه میشوند، تصمیم گرفته شد علاوه بر مهمانخانهی اژدهای سبز، هتلی نیز در همان حوالی احداث شود تا راحتی و رفاه بیشتری برای بازدید کنندگان مهیا گردد.
مهمانسرای اژدهای سبز
گردشگران همچنین میتوانند ضمن بازدید از این منطقه، با تورهای سیاحتی و تفریحی، از سایر نقاط دیدنی این ناحیه نیز دیدن کنند که از آن جمله میتوان به غارهای وِیتومو (Waitomo)، اشاره کرد.
البته همه چیز در هابیتون آرام باقی نماند، طبق معمول ورود گندالف به هر جایی موجب دگرگونی و تغییر و تحول میشود. همان گونه که روزگاری بیلبوی سالخورده با ملاقات جادوگر خاکستری، راهی ریوندل و آخرین سفرش شد، در هابیت هم گندالف و دورفها، بیلبوی جوان را واداشتند بار سفر بسته و ماجراجویی بزرگش را آغاز کند.
ما هم همراه بیلبو از شایردوست داشتنی خداحافظی کرده و راهی لوکیشن بعدی میشویم.
توقفگاه بعدی ما نه متعلق به هابیت، که لوکیشنی از سه گانهی ارباب حلقهها است که شاید بد نباشد با آن نیز آشنا شویم. حتماً موردور را به خاطر دارید، همان سرزمین تیره و تار و دلگیری که گروه یاران برای نابودی حلقه رهسپار آن بودند و البته کوهستان نابودی، جایی که حلقه در آنجا ساخته شده و تنها در همان جا نیز از بین میرفت. اگر به خاطر داشته باشید کمی دورتر هم چشم قرار گرفته و از آنجا همه چیز را تحت نظر داشت.
برای اسکی بازان محلی و عاشقان اسنوبورد، منطقهی تورا به عنوان یکی از مهمترین و بزرگترین پیستهای اسکی نیوزیلند شناخته شده است. اما برای دوستداران ارباب حلقهها، این جا نمادی از کوهستان متروکه (Lonely Mountain) است، همچنین رودخانهای که گالم در آن جا ماهی میگرفت و البته در سوی دیگر این منطقه و در قسمت آتشفشانی پارک ملی تونگاریو (Tongarrio)، موردور و کوهستان نابودی بازسازی شدند.
از آنجایی که این محل یک نقطهی پرت و دورافتاده بوده و از نزدیکترین شهرها همچون اوکلند و وِلینگتون، 4 تا 5 ساعت فاصله دارد، بهترین شیوه برای رسیدن و گشت و گذار در آن وسیلهی نقلیه شخصی است. همچنین پیادهروی و کوهپیمایی در این ناحیه از جمله فعالیتهای پرطرفدار هستند.
در فاصلهی یک ساعت از غرب تاکستانهای معروف مالبرو و در نزدیکی سواحل آفتابی نلسون، رود زیبای پلورِس در سکوت و درخششی از زیبایی و شکوه در جریان است. این همان رودی است که کوتولههای ما با تدبیر مخصوص بیلبو و سوار بر بشکههای نوشیدنی از زندان الفهای جنگلی نجات یافته و با بالا و پایئن رفتنهای بسیار، رهسپار شهر روی دریاچه شدند.
این روزها هم این رودخانه همچنان محبوب و پر بازدید است به ویژه آنکه تورهای مخصوص کایاک سواری روی این رود با استقبال خوبی مواجه شدهاند. همچنین برای آن دسته از علاقمندان که دوست دارند اوقات بیشتری را در این منطقه بگذرانند امکانات متنوعی مهیا شده از جمله در فاصلهی نزدیکی از پل رودخانهی پلورِس، کمپ و اقامتگاهی در کنار رود آماده شده که میتوان در آن جا دمی آسوده و از زیباییهای رود و چشمانداز تماشایی اطراف آن لذت برد.
هم اکنون به پایان بخش نخست سفر اکتشافی خود در دل سرزمین میانه رسیدیم. در بخش بعدی با دیگر لوکیشنهای دیدنی این سه گانه همراه شما خواهیم بود. نظرات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید.