اخبار روزانه(ورزش - روزنامه - نرخ - فال )

نتایج زنده | اخبار | ورزش | فال روزنامه | قیمت طلا ، سکه و ارز های خارجی

اخبار روزانه(ورزش - روزنامه - نرخ - فال )

نتایج زنده | اخبار | ورزش | فال روزنامه | قیمت طلا ، سکه و ارز های خارجی

زمانی که اینترنت در همه‌چیز نفوذ کند، چه بر سر حریم خصوصی خواهد آمد؟

چندی پیش اریک اشمیت - رئیس هیئت مدیره‌ی گوگل در انجمن اقتصاد جهانی داووس چنین پیش‌بینی کرد که اینترنت در آینده به ماهیتی نامرئی و ناخوآگاه بدل خواهد شد  و دلیل این امر، ورود این فناوری به تمام اشیاء و لوازمی است که بصورت روزمره به استفاده از آن‌ها می‌پردازیم. یکی از بزرگ‌ترین خطرات و نگرانی‌ها در خصوص پدیده‌ی اینترنت اشیاء، بحث حریم خصوصی است که در این مقاله به تحلیل این فناوری و اثرات آن بر این حوزه خواهیم پرداخت.


انسان در دام اینترنت 

  

 اینترنت [به شکلی که آن را می‌شناسیم] ناپدید خواهد شد. تعداد آدرس‌های آی‌پی بسیار زیاد خواهد شد... بی‌شمار دستگاه، حسگر، ابزار پوشیدنی، آنچه که مدام با آن در تعامل هستید اما حتی حضورش را حس نمی‌کنید. همگی به بخشی از حضور و وجود شما بدل شده و مدام با شما همراه خواهند بود.

تصور کنید قدم به اتاقی می‌گذارید و این اتاق حالتی پویا دارد. بنابراین با اجازه‌ی کاربر، به ناگاه خود را در حال تعامل با هرآنچه درون اتاق است خواهید دید.

آنچه اریک اشمیت گفته، با در نظر گرفتن مسیر حرکت دستگاه‌های متصل به شبکه‌ی اینترنت و سیر هوشمند شدن آن‌ها به هیچ‌عنوان یک پیش‌بینی عجیب غریب و دور از انتظار نیست. بر اساس محاسبت صورت گرفته توسط آنالیست گارتنر، طی سال گذشته میلادی (توجه کنید که حتی به بخش پیش‌بینی آینده وارد نشده‌ایم و از گذشته‌ی نزدیک سخن می‌گوییم) حدود 3.8 میلیارد شیء هوشمند اینچنینی مورد استفاده قرار گرفته‌اند؛ اشیاء و لوازمی که تا پیش از این بعنوان ماشین‌های بی‌روح و فکر و تنها با دستور مستقیم آدمی قادر به فعالیت بودند. پیش‌بینی می‌شود این رقم تا سال 2020 میلادی یعنی کمتر از 5 سال دیگر، به 25 میلیارد دستگاه برسد. پیش‌بینی کوتاه مدت این موسسه برای سال 2015 میلادی، 4.9 میلیارد دستگاه است. برای اجرای این تخمین، جمعیت جهانی انسان چیزی حدود 7 میلیارد در نظر گرفته شده که با سرشماری‌های جدید مطابقت دارد.

آنچه با آن مواجه هستیم، بدل شدن دستگاه‌های جیبی ما به گره‌های عصبی یک شبکه‌ی عظیم از حسگرهاست

به بیان دیگر، شبکه‌ی عظیم حسگرها و پردازش‌های کامپیوتری هم‌اکنون به واقعیت بدل شده و تنها برای تراکم یافتن و توزیع مناسب در سطح جهان به اندکی زمان نیاز دارد. گوگل هم‌اکنون کمپانی Nest را در اختیار دارد که یکی از سازندگان مطرح دستگاه‌های هوشمند متصل به اینترنت برای خانه‌ها به شمار می‌رود. از محصولات این شرکت می‌توان به سیستم هشدار شناسایی دود و ترموستات خودیادگیرنده اشاره کرد که خود را با نیازها، لوازم، شرایط زندگی و رفت و آمد مصرف‌کننده تطبیق می‌دهد. افزون بر این، هم‌اکنون Dropcam نیز در اختیار گوگل و نست قرار گرفته که از سازندگان مطرح دوربین‌های امنیتی وای‌فای است. پر واضح است که گوگل تصمیم گرفته سیستم نکسوس خود را همچون همیشه که الگویی برای سایر تولیدکنندگان بوده، این بار در حیطه‌ی «خانه‌های هوشمند» به مرحله‌ی اجرا برساند. سیستم خانه‌ی هوشمند در کنار «اتومبیل‌های هوشمند» که صد البته گوگل کار بر روی آن‌ها را نیز مدت‌هاست آغاز کرده، مکان‌های اولیه‌ی حضور شبکه‌ی حسگرها و پردازش‌ جدید در زندگی انسان‌ها را به نمایش می‌گذارد.

چطور است این حقیقت را نیز از نظر بگذرانیم که ابزارها و دستگاه‌های پوشیدنی، در حال متصل کردن انسان‌ها به یکدیگر بوده و هر روزه بر تعداد حسگرهای تعبیه شده درون این ابزارها و نیز گوشی‌های هوشمند که هر لحظه همراه افراد هستند افزوده می‌شود. بنابراین آنچه با آن مواجه هستیم، بدل شدن دستگاه‌های جیبی ما به گره‌های عصبی یک شبکه‌ی عظیم از حسگرهاست.

یکی از پیش‌بینی‌های دیگر درباره‌ی آینده‌ی ما که به شکل روزافزونی با اتصال و ارتباط همراه می‌شود و البته اندکی دور از ذهن‌ و عجیب به نظر می‌رسد، از سوی گروهی از پروفسورهای دانشگاه هاروارد ارائه شده که ضمن ترسیم یک سناریو، ربات‌هایی به اندازه‌ی مگس را به تصویر کشیده‌اند که در محیط اطراف ما پرواز کرده و به دزدیدن نمونه‌های DNA ما می‌پردازند. مارگو سلتزر، از پروفسورهای علوم کامپیوتری چنین می‌گوید:

حریم شخصی، به شکلی که در گذشته آن را می‌شناختیم بیش از این عملی نخواهد بود.

هم‌اکنون حتی با نسل فعلی فناوری دیجیتال نیز،  وارد مرحله‌ی فرسایش حریم شخصی شده‌ایم

آنچه مارگو سلتزر در تلاش است بیان کند، روشن‌سازی این مساله است که برای نقض حریم خصوصی افراد، دیگر نیازی به مگس‌های رباتیک پرنده و سناریوی دزدین اطلاعات نخواهد بود. نکته اینجاست که فناوری‌های متصل و هوشمند نیازی به چنین اعمالی نداشته و در حال حاضر حتی با نسل فعلی فناوری دیجیتال نیز ما وارد مرحله‌ی فرسایش حریم شخصی شده‌ایم. بنابراین حتی نیازی نیست آنچه تصورات خیال‌پردازانه از آینده‌ی محتمل بر سر ما خواهد آورد را بعنوان نگرانی اصلی مطرح کنیم؛ آنچه از آن واهمه داشته‌ایم بدون آنکه متوجه باشیم هم‌اکنون مقابل‌مان قرار دارد.

پیغام اصلی ماجرا این است که برای پی بردن به حقیقت این مساله، الزاما نیازی به حسگرهای فراگیر و تکنولوژی‌های آینده نخواهیم داشت. کافیست از همین فناوری‌های امروزی استفاده کنیم؛ کارت‌های اعتباری، دبیت‌ کارت‌ها، وب، جاده‌ها، ایمیل، شبکه‌های اجتماعی و... همگی ردپای دیجیتال ما را به شکلی چشمگیر بر جای می‌گذارند.

 البته آنچه از این سخن بر می‌آید به معنای رها کردن حریم خصوصی و باختن بازی نیست؛ بلکه این گفته به جای تلاش برای غیرقانونی اعلام کردن برخی مظاهر فناوری،  بر اهمیت تنظیم داده‌ها و شیوه‌ی مصرف آن‌ها تاکید دارد.

فناوری نه خیر مطلق و نه شر مطلق است؛ این پدیده در حقیقت نوعی ابزار است. همانطور که چکش و چاقو را ابزار می‌دانیم. این ابزارها برای کارکردهای خاص خود نظیر بریدن گوشت یا ضربه زدن بر میخ بسیار مفید هستند. اما این بدین معنا نخواهد بود که کسی قادر نیست چکش یا چاقو را برداشته و با آن اقدام به قتل کند. ما از قوانینی برخوردار هستیم که به وضوح، قتل را نهی می‌کنند؛ اما مسلما هیچ قانونی را بصورت انحصاری به چکش اختصاص نخواهیم داد. دقیقا به همین شکل، قوانین حوزه‌ی حریم خوصی و شخصی نیز باید حول محور داده‌ها و استفاده‌ی صحیح از داده‌ها تشکیل شود؛ نه در خصوص خود فناوری.

مفهومی به نام «با اجازه‌ی کاربر»

آنچه در صحبت‌های اریک اشمیت بیش از همه توجه مرا به خود جلب کرد، احتیاط او در گفتن سخنانش و اضافه کردن عبارت «با اجازه‌ی کاربر» بود. گفته‌ای که مفهوم آن از این قرار بود که این آینده‌ی در هم تنیده از حسگرهای نامرئی، تعاملی و فراگیر، طناب‌های نامرئی خود را با اجازه‌ی کاربر به این سو و آن سو خواهد کشید. شاید اریک اشمیت تنها با گفتن این عبارت به دنبال باز کردن مساله از سر خود بود تا ابهامی از نظر حریم شخصی ایجاد نشود؛ وعده‌ای که حالتی جز توخالی بودن نمی‌توان برای آن متصور بود. این گفته احتمالا در پاسخ به نگرانی ابراز شده از سوی مدیر FTC در نمایشگاه CES بود. وی ماه گذشته حین معرفی لوازم هوشمند شرکت خود، اعلام کرد که اینترنت اشیاء نیازمند مسئولیت‌پذیری جدیدی از سوی شرکت‌ها و استارت آپ‌ها خواهد بود تا به موجب آن از همان ابتدا امنیت و حریم شخصی را در روح محصولات خود جای دهند.

اینترنت اشیاء از پتانسیل عظیمی برای نفع‌رسانی به مصرف‌کنندگان برخوردار است؛ اما در عین حال پیامدهای چشمگیری در امنیت و حریم شخصی نیز با خود به همراه خواهد داشت. لوازم و دستگاه‌های هوشمند متصل به شبکه که راحتی بیشتری برای مصرف‌کننده فراهم کرده و به بهبود خدمات حوزه‌ی سلامت کمک می‌کنند نیز، در اغلب مواقع به جمع‌آوری، ارسال، ذخیره‌سازی و گاهی اشتراک‌گذاری مقادیر وسیعی از اطلاعات کاربری مصرف‌کننده پرداخته که برخی از این داده‌ها کاملا ماهیت خصوصی داشته و بوسیله‌ی آن موجب ایجاد ریسک‌های متعدد در حوزه‌ی حریم خصوصی می‌شوند.

 رامیرز، مدیر FTC در ادامه اعلام کرد که بدون به‌کار گیری امنیت بعنوان اصل اساسی در طراحی محصولات از سوی شرکت‌ها و اجرای سیاست کمینه (حداقل) کردن داده‌های جمع‌آوری شده بجای جمع‌آوری هرآنچه از عهده‌ی آن بر خواهند آمد، و نیز داشتن شفافیت کامل در خصوص نوع استفاده‌ای که از این داده‌ها خواهند کرد از طریق ارسال اعلان و درخواست مجوز به کاربر، خطرات و ریسک‌های تهدیدکننده‌ی امنیت و حریم خصوصی بسیار عظیم خواهد بود.

مشکل اساسی با این جملات و عبارات خوش لحن و بیان این است که ما هم‌اکنون نیز با اینترنت فعلی که به آن شدت در زندگی ما رسوخ نکرده برای دستیابی به چنین استانداردها و مسئولیت‌پذیری‌هایی از سوی شرکت‌ها با مشکل مواجه هستیم. حال چگونه می‌خواهیم در خصوص شبکه‌ی حسگرهای گسترده در سراسر جهان که در آن هیچ‌چیز نظیر یک نقطه‌ی مشخص برای کنترل آنچه بر زندگی‌مان اثرگذار است وجود ندارد به چنین استانداردی دست پیدا کنیم؟ اینترنت و اینترنت موبایل هنوز هم به اختیار کاربر قابلیت غیرفعال شدن دارد؛ نقطه‌ی آخر این خواهد بود که حداقل هم‌اکنون قادر است کلید پشت روتر یا مودم خود را فشار داده و اتصال خود با اینترنت را بدون هیچ مشکل حیاتی خاموش کند (یا اگر زیاد از حد پارانوید و بدبین هستید می‌توانید پس از خاموش کردن، دستگاه را درون فریزر خانه قرار دهید تا خیال‌تان از هشدارهای اسنودن نیز آسوده شود!).

اما به محض اینکه چنین شبکه‌ای از حسگرها و دستگاه‌ها، موجب بدل شدن اینترنت به خون موجود در رگ‌های زندگی هوشمند ما شود؛ یا حتی پیش از آن و با نفوذ بیشتر اینترنت اشیا در زندگی روزمره و حضور آن در لوازم اطراف‌مان، حتی گزینه‌ی ساده‌ و بدیهی کشیدن کابل اینترنت یا خاموش کردن مودم نیز از ما گرفته خواهد شد. مگر اینکه در نهایت نوعی نهاد تنظیم‌کننده بنا شود که به ارائه‌ی چارچوبی برای استفاده‌ی کاربران پرداخته و در راستای منافع حریم خصوصی و کنترل مصرف‌کننده حرکت کند.

بدون تعبیه‌ی کنترل‌هایی با محوریت مصرف‌کننده درون اینترنت اشیاء، کاربر عملا اختیار و توانایی آفلاین کردن خود را نیز از دست خواهد داد

بدون تعبیه کردن کنترل‌هایی با محوریت مصرف‌کننده درون اینچنین اینترنتی، کاربر عملا اختیار و توانایی آفلاین کردن خود را نیز از دست خواهد داد؛ چراکه پایه‌ای‌ترین سطح کنترل پردازش (کلید خاموش/روشن) در تار و پور تمام لوازم و ابزارهایی که در زندگی از آن‌ها استفاده می‌کنیم (و خود بخشی از شبکه‌ی فراگیر حسگرها هستند) ریشه دوانده است. در این مفهوم، ممکن است عمر محدود باتری‌ها بعنوان یک شیوه‌ی تامین حفاظت حریم خصوصی در نظر گرفته شود، هرچند فناوری‌های به کار رفته در اینترنت اشیاء بسیار کم‌مصرف طراحی شده‌اند و نظیر Bluetooth Low Energy به گونه‌ای عمل می‌کنند که این محدودیت را نیز زمین‌گیر کنند.

به موازات این مساله، اینترنت اشیائی که به خوبی توزیع شده باشد، بخاطر پیچیدگی بیش از حد ایجاد شده در اثر شبکه‌ای از دستگاه‌های متصل شده به یکدیگر، احتمالا نیازمند سطح بالاتری از اتوماسیون و خودمختاری خواهد بود. و بخاطر تعداد نجومی دستگاه‌های هوشمند متصل، این مساله اجتناب‌ناپذیر خواهد شد. و نتیجه‌ی این رویداد، بار دیگر به خطر افتادن کنترل کاربر بر زندگی و این شبکه‌ی گسترده و در عین حال پیچیده خواهد بود.

اشیاء و لوازم هوشمند، به جمع‌آوری اطلاعات محط خود خواهند پرداخت و ضمن تعامل با یکدیگر، با فضای ابری نیز مراوده خواهند داشت. چنین شبکه‌ی درهم‌آمیخته و پیچیده‌ای از ارتباطات ممکن است فواید منحصر بفردی ارائه کند (آنگونه که اشمیت عقیده دارد). اما در عین حال با در نظر گرفتن این مساله که تعداد عظیمی مرکز جمع‌آوری داده‌ی دیگر در زندگی تمام انسان‌ها وجود دارد که همگی این‌ها همچون قطعه‌های پازل در کنار یکدیگر قرار گرفته و نمود جامع، آنی و دقیقی از اقدامات، حرکات و تصمیمات افراد حاضر در این شبکه‌ی فراگیر را برای شرکت‌های بزرگی نظیر گوگل، اپل و... فراهم می‌کنند نیز موجب نگرانی‌های شدید در خصوص حریم شخصی انسان‌ها خواهد شد.

اینترنت اشیاء می‌تواند به منزله‌ی زیرساختی فوق‌العاده برای جمع‌آوری اطلاعات توسط آژانس‌های امنیتی نظیر NSA باشد

نسل‌های اولیه‌ی فناوری‌های دیجیتال نظیر ایمیل با چنین بینش آینده‌نگرانه‌ای در خصوص حفاظت از حریم شخصی طراحی نشده‌اند که در مقابل تهدیدات این شبکه‌ی فراگیر، قدرت مقاومت داشته باشند. بر همین اساس نیز این فناوری به سادگی در معرض سواستفاده قرار خواهد گرفت. اگر از منظر یک نهاد نظارتی نظیر آنچه اسنودن شاهد آن بوده به مساله نگاه کنیم، چنین رویدادی به منظره‌ی یک ظرف عسل برای آژانس‌های امنیتی کشورها خواهد بود. تمام دانشمندان علوم رایانه اذعان دارند که هیچ سیستمی چه نرم‌افزاری و چه سخت‌افزاری، از تمام تهدیدات مصون نبوده و چیزی به اسم «امنیت مطلق» وجود خارجی ندارد. کافی است تصور کنید چه فرصت‌های نظارتی بی‌شماری با حضور یک اینترنت نامرئی در زندگی افراد برای چنین سازمان‌هایی ایجاد خواهد شد؛ اینترنتی که با وجود اینکه در همه‌جا حضور دارد، اما هیچ‌کجا وجودش درک نمی‌شود. فضایی که در آن، کاربر با آغوش باز و کاملا داوطلبانه به داده‌کاوی شدن خود تن می‌دهد. هرچه باشد چطور خواهید توانست در مقابل آنچه به خوبی ماهیت آن را مشاهده نمی‌کنید یا کنترل عمیقی بر روی آن ندارید مقاومت کنید؟

این دقیقا همان اینترنتی است که اریک اشمیت از برای منافع امپراطوری سیستم تبلیغات گوگل، در آرزوی ساختن آن است. هرچه اطلاعات بیشتری از سوی کاربران وب به سمت گوگل روانه شود، داده‌های بیشتری برای بسته‌بندی و ارائه به کمپانی‌هایی که قصد فروش محصول به شما دارند در اختیار گوگل و سیستم تبلیغاتش (که مهم‌ترین منبع درآمد این غول فناوری به شمار می‌رود) قرار خواهد گرفت. گوگل از سال‌ها پیش صحبت در خصوص ارائه‌ی تبلیغات پیش از نیاز به آن‌ها و پیشگویی نیازهای کاربر را آغاز کرده است؛ اما چرا؟ به این دلیل که بازاریابی و تبلیغات این پتانسیل را دارد که در صورت کانال‌یابی و تاثیر بر تصمیمات و اهداف آنی شما به یک تجارت بسیار سودآور بدل شود. و این، همان بازی نهایی و مقصد اصلی گوگل است.

 تشخیص آنچه انسان‌ها تصمیم به انجامش دارند از طریق عبارت‌های تایپ شده توسط آن‌ها درون کادر جستجوی مرورگر بسیار خنده‌دار و خام به نظر می‌رسد؛ مساله‌ای که گوگل با تمام دشواری، تا حدودی موفق به انجام آن شده. حال  با آنچه از یک شبکه‌ی فراگیر حسگرها و پایانه‌های دریافت ورودی که از بی‌شمار گره عصبی (دستگاه‌ها و اشیاء) بصورت آنی تشکیل شده استنباط می‌شود، چه می‌توان کرد؟ این دستگاه‌ها و لوازم روزمره‌ی زندگی، به لطف هوشمندی خود قادر هستند الگوریتم‌های داده‌کاوی را بصورت پویا یاد بگیرند. هم‌اکنون گوگل از طریق برخی سرویس‌های تحت وب و نیز پلتفرم اندروید خود در حال افزودن بر تعداد گره‌های عصبی این شبکه است که لایه‌ی محلی غنی و زیرساخت بی‌نظیری برای آن فراهم خواهد آورد. داده‌کاوری بیشتر و گسترده‌تر، بخشی از طبیعت و ماهیت در حال تکامل کسب و کار گوگل است. همانگونه که گوگل در سال پیش، برای توسعه‌ی سیستم الگوریتم‌های یادگیری خود اقدام به تصاحب کمپانی Deep Mind نمود که در زمینه‌ی هوش مصنوعی مشغول به فعالیت بود.

هرچه بر تعداد اشیاء متصل اطراف ما افزوده شود، بیشتر مورد سوء استفاده‌ی شرکت‌ها قرار می‌گیرم

حقیقت مرکزی اینترنت اشیاء این است که یک شبکه‌ی توزیع شده از اشیاء هوشمند و متصل به اینترنت، می‌تواند بصورت عمدی به گونه‌ای مهندسی شود که ما را در تار و پود خود (وب جدید) گرفتار کند؛ به عبارتی، این سیستم در صورت تمایل، می‌تواند رفت و آمدهای ما را با اطلاع از عبور ما از هریک از گره‌های بی‌شمارش مکان‌یابی کند. هرچه بر تعداد اشیاء متصل اطراف ما افزوده شود، مراکز دریافت داده‌ی بیشتری ایجاد خواهد شد که می‌تواند توسط «گوگل‌های دنیای دیجیتال» به منظور افزایش دقت و بهبود درک تصمیمات و مقاصد ما به کار گرفته شود؛ خواه خوشمان بیاید یا نیاید.

این است تمام نیروی پردازشی که برای به هم گره زدن این همه ارتباط و ایجاد یک نقشه‌ی مخفی از اینکه ما که هستیم و چه می‌کنیم نیاز خواهد بود

بنابراین، اگرچه ممکن است همانگونه که اریک اشمیت گفت،  اینترنت آینده، در پس‌زمینه‌ی زندگی ما ادغام شود، به همان نسبت نیز ممکن است انواع و اقسام فعالیت‌هایی که مطابق میل و نیاز مصرف‌کننده نیستند در پس‌زمینه‌ی زندگی وی شکل بگیرد. این است تمام نیروی پردازشی که برای به هم گره زدن این همه ارتباط و اتصال، و ایجاد یک نقشه‌ی مخفی از اینکه ما که هستیم و چه می‌کنیم نیاز خواهد بود: اینترنت اشیاء، بدون استانداردها و مسئولیت‌پذیری‌هایی که دستیابی به آن‌ها بسیار دشوار و دور از ذهن خواهد بود.

خطر اصلی این است که حریم خصوصی ما به کلی نادیده گرفته شود یا با بهانه‌های مختلف بصورت داوطلبانه آن را رها کنیم. نتیجه‌ی پیشروی «اینترنت حاضر در همه‌جا» به این شکل، که به آرامی هرچه تمام‌تر بدون جلب توجه در حال خزیدن به زندگی انسان‌هاست، چنین خواهد شد که این شبکه در لابلای هدف اصلی که افزایش آسودگی زندگی انسان‌هاست، به ماشینی فوق‌العاده اثربخش برای تحلیل ما در هر حالتی بدل خواهد شد. تحلیلی که با هدف بسته‌بندی تمام جنبه‌های وجود ما بعنوان یک فرصت بازاریابی صورت خواهد گرفت. و این است یکی از آینده‌های محتمل شبکه‌ی فراگیر حسگرها.

 این استدلال، بخشی از چرخه‌ی منافع شرکتی نظیر گوگل نیز هست؛ شرکتی که مدل کسب و کار آن کاملا آماده‌ی بهره‌وری بوده و زمانی وارد عمل خواهد شد که در خصوص آینده‌ای که مایل به شکل دادن آن هستند صحبت به میان می‌آید. فناوری یک ابزار است؛ انواع استقاده‌ها از این ابزار محتمل است و تنها بخاطر اینکه فناوری، چیزی را ممکن می‌کند، الزاما مفهوم غیرقابل اجتناب بودن را به همراه نخواهد داشت.

همانگونه که سلتزر می‌گوید، ما باید بجای بالا بردن دست‌های خود بعنوان نشان ترس و تسلیم، به فکر کردن درباره این مساله بپردازیم که دوست داریم داده‌ها به چه شکل جریان یافته و در چه حالتی جریان نداشته باشند. مساله‌ی دیگری که به وضوح ضرورت دارد (که تصور می‌کنم از الزامات اساسی مسئله است)، تفکر جمعی نهادهای تنظیم‌کننده به منظور فهم عمیق خطراتی است که توسط حجم رو به افزایش شبکه شدن اشیاء و دستگاه‌ها در این سیستم فراگیر متوجه مسئله‌ی امنیت و حریم شخصی خواهد بود. همچنین لازم است در خصوص اینکه چگونه ابناشتگی نقطه‌های جمع‌آوری اطلاعات (همان دستگاه‌ها و اشیاء متصل) موجب ساییدگی حریم شخصی مصرف‌کننده خواهد شد تحقیقات و قانون‌گذاری‌های جامعی صورت گیرد. یک استراتژی صحیح و مبتنی بر بینش برای حصول اطمینان از اینکه مصرف‌کننده‌ی نهایی قادر به درک و کنترل پردازش داده‌های شخصی خود باشد نیز کاملا ضرورت خواهد داشت.

بدون اجرای چنین اعمالی، این خطر همواره برای شرکت‌های فعال در این حوزه وجود خواهد داشت که با ظهور دستگاه‌های هوشمند و متصل بیشتر و بیشتر، بصورت موازی، بدگمانی انسان‌ها نیز به سرویس‌ها و محصولاتی که خواهان ورود هرچه بیشتر به زندگی آن‌ها هستند رو به فزونی گذارد.

در قلمرو بسیار شخصی اینترنت اشیاء، اعتماد کاربر مهم‌ترین مساله است. بنابراین هم‌اکنون، ایجاد یک چارچوب به منظور تنظیم جریان داده‌های حاصل از دستگاه‌های متصل، در حالی که شبکه‌ی فراگیر حسگرها هنوز در مرحله‌ی اولیه‌ی رشد خود قرار دارد برای تمامی دست‌اندرکاران ضرورت خواهد داشت.

در دنیای آفلاین، ما خودروها و جاده‌ها را در اختیار داریم؛ همچنین «محدودیت سرعت» نیز بنا بر دلیلی برای بهره بردن از آن‌ها پیش‌بینی شده است. در این مرحله که در حال حرکت به سوی دنیایی با ازدحام بالای دستگاه‌های متصل هستیم، امر کلیدی برای نهادهای تنظیم‌کننده، ارائه‌ی ایده و ایجاد هرچه سریع‌تر «محدودیت سرعت» برای اینترنت اشیاء و شبکه‌ی فراگیر حسگرها خواهد بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.