اخبار روزانه(ورزش - روزنامه - نرخ - فال )

نتایج زنده | اخبار | ورزش | فال روزنامه | قیمت طلا ، سکه و ارز های خارجی

اخبار روزانه(ورزش - روزنامه - نرخ - فال )

نتایج زنده | اخبار | ورزش | فال روزنامه | قیمت طلا ، سکه و ارز های خارجی

تاریخ سیاسی ایران: احمدی نژاد چگونه دل میلیون ها ایرانی را برد؟


تاریخ سیاسی ایران: احمدی نژاد چگونه دل میلیون ها ایرانی را برد؟

سوم تیرماه در تاریخ سیاسی ایران جایگاه خاصی پیدا کرده است؛ بعد از سال 1384 و انتخابات نهمین دوره ی ریاست جمهوری انتخاباتی که با دو مرحله ای شدنش حرف و حدیث های زیادی را به همراه آورد. اما چرا 3 تیر جریان شد و در ادبیات ژورنالیستی از «جریان 3 تیر» نام برده می شود ؟ مگر نامزد پیروز آن روز چه ویژگی هایی داشته که جریان ساز نامیده می شود.در این یادداشت در حد بضاعت خودمان و تا جایی که  در غالب مجله جای می گیرد به انتخابات سال 1384 پرداخته ایم از چند جنبه ؛ یکی پراکندگی آرا در مناطق مختلف و تحلیل آماری آرا ، دوم ؛ خاصیت جریان پیروز یا مولفه هایی که در پیروزی احمدی نژاد تاثیر بسزایی داشت ، سوم ؛ همسانی احمدی نژاد و افرادی همچون گنجی در دنیایی پر پیچ و خم سیاست ورزی و در نهایت چرایی شکست این جریان در 1392 و تقریبا کمرنگ شدن آنها در عرصه ی سیاست ورزی، لازم به توضیح است این یادداشت نگاهی اجمالی و مرور وار دارد وگرنه هر پاراگراف این یادداشت ، فرصتی جداگانه می طلبد...

احمدی نژاد چگونه دل میلیون ها ایرانی را برد؟

کدام یک از ما به احمدی نژاد رای دادیم؟
  
برخلاف آنچه که در طی این چند سال خصوصا در نشریات اصلاح طلب پرداخت شده، آرای برنده ی احمدی نژاد وابسته به روستاها یا مناطق محروم نبوده است، با نگاهی به پراکندگی آرا در می یابیم اتفاقا در بسیاری از مناطق محروم نامزدهای اصلاح طلب آرای بیشتری را به خود اختصاص دادند.

به عنوان مثال در سیستان و بلوچستان رای اول متعلق به مصطفی معین بوده است یا در لرستان که استانی کمتر توسعه یافته است رای اول متعلق به مهدی کروبی بوده (در این مورد تعصبات قومی بی تاثیر نبوده)، اما در تهران رای اول از آن احمدی نژاد بوده است، کاندیداهای اصلاح طلب با مانور روی مساله ی "اقلیت ها" اتفاقا بسیاری از آرای مناطق محروم مرزی را از آن خود کردند و اگر در مجموع سبد آرای احمدی نژاد را با کاندیداهای دیگر مقایسه کنیم او آرایی عمدتا شهری داشته است  والبته بیشترین پراکندگی آرا را او داشته و اگر در مورد کاندیدایی همچون مهرعلیزاده تعصبات قومی بسیار تاثیر گذار بوده، برای احمدی نژاد این مورد کمترین تاثیر را داشته و خب آنچه که می شود نتیجه گرفت این است که او موفق به کسب آرای طبقه ی متوسط شهری شده است؛ یعنی همان هایی که در هر انتخابات تاثیر گذارترین قشر در تعیین نتیجه انتخابات هستند.

احمدی نژاد چگونه دل میلیون ها ایرانی را برد؟

پس احمدی نژاد لزوما کاندیدای محبوب توده ها نبوده است او قلب طبقه ی متوسط را فتح کرد، او البته در فتح آرای مذهبیون هم موفق بوده وقتی که استان هایی چون یزد و سمنان بالاترین رای را به احمدی نژاد دادند، پایگاه های تبلیغاتی او و انتخاب مکان های مذهبی در جلب این آرا بی تاثیر نبود اما «آن » احمدی نژاد چه بود.

چرا احمدی نژاد را دوست داشتیم؟

پوپولیسم یا عوام گرایی آیا بازی به همین سادگیست ؟ آیا می توانیم رای آور بودن او را به همین واژه ختم کنیم و صرف اینکه او به ابزارهای مردم پسند دست می زد، او را پوپولیست بخوانیم؟ مگر نه اینکه بسیاری از کسانی که به او رای دادند، متعلق به اقشار باسواد و تحصیلکرده بودند ؟! اما پوپولیسم چه ویژگی هایی دارد؟  با رجوع به تعریف علمی پوپولیسم و مقایسه آن با جریان 3 تیر شاید بتوان بهتر قضاوت کرد ،در ذهن پوپولیست؛ مردم و آنچه که مردم فکر می کنند عین حق و حقیقتند ، پوپولیست دائما از توطئه هایی می گوید که در حال جریان است و توطئه گرانی که روند اتصال او و مردم را بر هم می زنند، همچنین او با هر بار انسداد سیاسی به نیروی "توده" های مردم رجوع می کند، اما این رجوع نه در غالب حزب و تشکیلات و سازمان است،

احمدی نژاد چگونه دل میلیون ها ایرانی را برد؟

بلکه بیشتر حالت توده وار دارد. پوپولیست قشنگ حرف می زند ، او مردم را تلویحا در مقابل اقشار بالادست؛ خواه متصل به حکومت، خواه منفصل قرار می دهد ، حال باید رفتارهای احمدی نژاد را به خاطر بیاوریم، آیا او پوپولیست بوده است ؟ کاپشن او، نان و پنیری که وارد واژگان سیاسی کرد،  سفر به دورترین مناطق محروم در کشور ، اسامی مفسدانی که هشت سال در جیب او ماندند و بیرون نیامدند ، و تمسک او به آرای ضد سرمایه داری در سه تیر و دوئلی که با نماد جریان سرمایه داری ؛ اکبر هاشمی رفسنجانی داشت، جنبه هایی از شخصیت سیاسی اوست که به جبهه ی پوپو.لیست ها  نزدیکش می کند و اتفاقا خیلی از ما به همین دلایلی که ذکر شد جذب او شدیم بله به همین سادگی ...

محمود احمدی نژاد و اکبر هاشمی رفسنجانی؟

"اکبر هاشمی رفسنجانی" سنگین ترین وزنه ی تمام سالهای پس از انقلاب است،بسیاری از فعل و انفعالات دهه ی ابتدایی پس از انقلاب به خواست او شکل گرفت و هشت سال ریاست جمهوری چهره ای متفاوت از او ساخت. چهره ای مردمی که آرام آرام به چهره ای نه چندان محبوب در حال تغییر بود ، در سالهای اصلاحات برخی چهره های رادیکال نظیر اکبر گنجی با حمله و هجوم به شخصیت اکبر رفسنجانی ناخواسته زمینه ساز سقوط اصلاحات شدند، حرکاتی افراطی نظیر انتشار کتاب (عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری ) فضا را افراطی کرده بود ومردم را سیاست زده، اما جریان سوم تیر با استفاده از این تجربه و با لمس نبض مردم موفق شد از وجود رفسنجانی ابزاری برای پیروزی بسازد.

احمدی نژاد چگونه دل میلیون ها ایرانی را برد؟

در یک هفته ی مابین مرحله ی اول و دوم انتخابات، نخبگان از حوزه های مختلف تلاش داشتند، مردم را به رای دادن ترغیب کنند که مبادا احمدی نژاد رای بیاورد، اما عدم محبوبیت رفسنجانی و برچسب "سرمایه داری" کار خود را کرده بود؛ هیچ محرکی نمی توانست قشر ناراضی از آرای مرحله ی اول را پای صندوق بیاورد و بیراه نیست اگر بگوییم رای احمدی نژاد در مرحله ی دوم تا حد زیادی «سلبی» بود، یعنی به واسطه ی وجود رقیبی مثل رفسنجانی بود، شاید اگر آن کاندیدای معترض مرحله اول یا قالیباف در دوئل با احمدی نژاد قرار می گرفتند حالا داستان چیز دیگری بود در حقیقت اگر گنجی حمله ی بی فایده ای به رفسنجانی داشت، احمدی نژاد و پیروان او خیلی رو بازی نکردند، اما چنان بهره برداری از وجود رفسنجانی کردند که می توان این  حد استفاده را حد نهایت دانست .

پاشنه آشیل های محمود احمدی نژاد

هنگامه ی ظهور جریان نامبرده ، "مذهبی" ها امید زیادی به احمدی نژاد بسته بودند . امیدی که سخنرانی های متعدد او و یارانش در مدح و ستایش کوروش و دیگر نمادهای ناسیونالیسم باعث شد رفته رفته آن پوشش مذهبی در نظر مردم رنگ ببازد یکی از نقاط برتری احمدی نژاد از دست رفته بود  "ساده زیستی" همان عاملی بود که او را در قیاس با کاندیدایی همچون رفسنجانی یا قالیباف متمایز می کرد، اما با افشای ثروت صادق محصولی اولین ترک ها در اذهان مردم در مورد ساده زیستی احمدی نژادی ها از دست رفت، پس از آن محمد رضا رحیمی و ... ساده زیست بودن را کاملا زیر سئوال برده بودند.

احمدی نژاد چگونه دل میلیون ها ایرانی را برد؟

گمان غلط جریان پیروز سه تیر این بود که بدون تعامل با جریانات و احزاب ریشه دار می توان به حیات سیاسی ادامه داد، اما تکفیر هر دو جریان بزرگ سیاسی و مغشوش شدن ارتباط با مرجعیت و روحانیت و در نهایت قهر یازده روزه ی خلاف عرف سیاسی احمدی نژاد، پایه ها را لرزان تر از پیش کرده بود، در ضمن ماجرایی مثل فیلم پخش  شده در مجلس علیه برادران لاریجانی را دست کم نگیرید، مذهبی بودن، ساده زیست بودن و تبعیت از مقام معظم رهبری همه و همه برگ برنده هایی بود که خود تبدیل به پاشنه آشیل شده بودند و مردم ،همان هایی که احمدی نژاد امید زیادی به آن ها بسته و در واقع مردم هم امیدوارانه به احمدی نژاد دل بسته بودند پس از گذر روزها و لمس عملکرد او از او دور شدند گویی ناهمخوانی وعده ها و اوضاع اقتصادی همان دستی بود که از آستین پوپولیست بیرون آمده بود.
منبع: بهترین ها

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.