اخبار روزانه(ورزش - روزنامه - نرخ - فال )

نتایج زنده | اخبار | ورزش | فال روزنامه | قیمت طلا ، سکه و ارز های خارجی

اخبار روزانه(ورزش - روزنامه - نرخ - فال )

نتایج زنده | اخبار | ورزش | فال روزنامه | قیمت طلا ، سکه و ارز های خارجی

ساخت دهکده ای مجازی با هزینه های میلیونی |دهکده را می سازم و کارگر می گیرم | صبر کنید یک حمله کنم و بیایم

ساخت دهکده ای مجازی با هزینه های میلیونی |دهکده را می سازم و کارگر می گیرم | صبر کنید یک حمله کنم و بیایم
 واقعیت بازی کلش آف کلنز در ایران و برای جوانان ایرانی متفاوت تر از توضیحاتی است که در صفحه ویکی پدیای آن می خوانید. کافی است تا در دانشگاه، محل کار، اتوبوس یا مهمانی اندکی به اطرافتان دقت کنید تا با جوانانی رو به رو شوید که سر در موبایل دارند و وقتی می پرسید مشغول چه کاری هستید؟ با خنده پاسخ می دهند: «دهکده را می سازم و کارگر می گیرم.» یا اگر برای شام صدایشان می زنید، با هیجان پاسخ می دهند صبر کنید یک حمله کنم و بیایم! اصلا تعجب نکنید، جنگی در کار نیست، بلکه تاثیر بازی «کلش» است که این روزها در موبایل ها با تکنولوژی جدید نشسته است و جوانان را تشویق به بازی و حمله و خرید جم (الماس) می کند.

کسب درآمد از طریق بازی
«یک اینترنت با سرعتی معمولی، یک گوشی مدل جدید، یک آدم با وقت بسیار برای کسب درآمد از طریق بازی کلش آف کلنز کافی است.» این گفته های محسن است. شماره ایرانسلش را در یکی از سایت های خرید و فروش اکانت بازی کلش آف کلنز گذاشته است. سابقه فروش اکانت بازی با لول 95 را دارد و حالا می خواهد اکانت دومش را با لول 120 بفروشد. لول 95 را حدود 500 هزار تومان سال گذشته فروخته است.

ساخت دهکده ای با هزینه های میلیونی
  
برای خرید اکانت تماس می گیرم، اما به قدری سوال پیچش می کنم که با شک می گوید: «اکانت بخر نیستی، راستش را بگو برای چی این قدر سوال می پرسی؟!» وقتی می فهمد فقط اطلاعات می خواهم و اصلا اهل بازی نیستم، خودش تعریف می کند بی کار است. در کنکور قبول نشده و فعلا کارش فقط بازی است. می گوید: «از اول هم بازی های کامپیوتری دوست داشتم.

کلش آف کلنز هم خیلی هیجان دارد. از وقتی توانسته ام از طریق بازی پول هم دربیاورم، خیلی خوشم آمده است. لول اولم پارسال خاطرخواه زیاد داشت و حدود 500 هزار تومان فروختمش، ولی الان دست زیاد شده، هرکسی را می بینی، سرش در موبایلش است و در حال بازی است و تا لولشان بالا می رود، سریع می روند پاساژ علاءالدین و اکانتشان را امی فروشند. لول 100به بالا الان روی 500 هزار تومان است که با توجه به الماس ها و وضعیت کارگرها قیمت متغیر است.»

داستان بازی «کلش آف کلنز»
در این بازی شما رهبری قبیله ای کوچک را به عهده می گیرید و پس از توسعه قبیله در کنار چند قبیله دیگر که می توانند دوستانتان باشند، با قبایل دیگر جنگ کنید. درواقع مثلا 10 کاربر ایرانی در یک گروه قرار می گیرند تا با یک کشور دیگر جنگ کنند. در این بازی همواره کشورهای مختلف با همدیگر در حال جنگ هستند. در این بازی چهار عنصر بسیار مهم وجود دارند؛ طلا، اکسیر، اکسیر سیاه و الماس. اکسیر ماده ای به رنگ بنفش است که توسط دستگاه های سازنده اکسیر تولید می شود و نقش بسیار مهمی در پیشرفت قبیله شما دارد.

اما چگونه می شود از این بازی ای که این روزها سر بیشتر گروه های سنی را گرم کرده و زن و مرد هم نمی شناسد، درآمدزایی داشت؟

کافی است سری به پاساژ علاءالدین و ایرانیان بزنید تا با نوشته ای که روی کاغذ پرینت گرفته شده مواجه شوید: «خرید و فروش اکانت بازی کلش آف کلنز» از دیگر سو، اگر نمی خواهید حضوری اکانت بخرید و بفروشید، سری به اینستاگرام، لاین، فیس بوک و سایت های مجازی بزنید تا آگهی خرید جم (الماس)، اکانت با لول بالا را مشاهده کنید. نیما، در حال حاضر لول 69 را در این بازی دارد. عاشق بازی های کامپیوتری است. خودش گرافیک خوانده و به نظرش گرافیک بازی کلش آف کلنز عالی است.

می گوید: «از وقتی که بچه بودم، بازی های کامپیوتری را دوست داشت. از همان هواپیمای جنگی آتاری تا پلی استیشن و بازی فوتبالش یا همان فیفا. تا دو سال پیش هم کانتر بازی می کردیم. با دوستانم شبکه می شدیم و آن لاین بازی می کردیم. اما زا وقتی کلش آف کلنز، آمده وضعیت فرق دارد. در هر کجا که باشید، با گوشی می توانید بازی را از طریق اینترنت هدایت کنید.

ساخت دهکده ای با هزینه های میلیونی

درضمن در بازی کلش سه ماه اول خیلی مهم است که حسابی وقت بگذارید و دهکده درست کنید و جم (الماس) بخرید، سر شش ماه می توانید لولتان را به 70 برسانید و کم کم به فکر فروش اکانتتان باشید. اکانت های بالای 100، قیمت هایی بالای 900 هزار و یک میلیون تومان دارند. اقدامی که به صورت توافقی میان خریدار و فروشنده صورت می گیرد. خود بازی امکان انتقال لینک را دارد، اما می توان اکانت را از طریق جی میل نیز منتقل کرد. البته در این بین بسیاری افراد فریب قیمت های بالا را می خورند و اکانتشان را هم از دست می دهند، چون در حال حاضر دست زیاد شده است و کسی اکانت با قیمت بالا نمی خرد.»

مزاحم نشو، به دهکده حمله کرده اند!
«در ماشین نشسته ایم که صدای آلارم گوشی همسرم بلند می شود، با این که در حال رانندگی است، حتما گوشی را چک می کند؛ وقتی می پرسم چه اتفاقی افتاده که آن قدر ناراحت است، بدون توجه به ماشین هایی که با سرعت از کنارمان رد می شوند، پاسخ می دهد: «اه، به ما حمله کردند، لعنت بهشان، صبر کن!» بعد در همان حال رانندگی توضیح می دهد الان یک آپدیت می زنم حل می شود!» این گفته های سمیرا است. از دست شوهرش عصبانی است و با حرص می گوید: «شوهرم کارمند یک بانک خصوصی است.

شاید باور نکنید، اما به خاطر اینکه با همکارانش سر کار مشغول بازی بوده اند، از رئیس بانک تذکر گرفته اند. جالب ماجرا این جاست که خود رئیس و همکاران شوهرم در یک کلن با یکدیگر هستند و علیه دیگر قبایل می جنگند. شب هم به خانه می آید در چت بازی با همکارانش مشغول چیدن استراتژی برای حمله هستند.» سمیرا، در پاسخ به این سوال که آیا خودش هم اهل بازی است، می گوید: «اهل بازی نبودم، ولی حوصله ام سر می رود. در وایبر آن قدر دوستانم دعوت نامه بازی «کندی مانیا» را فرستادند که وسوسه شدم و نصبش کردم و حالا یک فضای رقابتی ایجاد شده بین دوستان که هی دلم می خواهد بازی کنم و رکوردشان را بزنم.»

مواظب دهکده ات باش
سرها در موبایل است. می گویند: «45 دقیقه یک بار به دهکده شان سر نزنند، انگار به بچه شان سر زنده اند.» فروشندگان موبایل در پاساژ ایرانیان هستند. می گویند: «فرض کن یک شهر را صفر تا صدش را خودت بسازی، چه حسی دارد؟ باید مراقبش باشی دیگر.» این حکایت بزرگ سالانی است که می دانند این بازی ها وقت گیر است و شاید به ادامه آن اعتیاد پیدا کرده اند، اما سرنوشت کودکان این بزرگ سالان بازی دوست چه می شود؟

ساخت دهکده ای با هزینه های میلیونی

در مترو و شلوغی قطار کنار مادرهایشان نشسته اند. گوشی موبایل آیفون در دستشان است و تندتند روی صفحه می کوبند تا بتوانند دشمن فرضی را بکشند. صدای موزیک بازی بچه ها با صدای همهمه فروشندگان مترو قاطی شده است. مادرها گوشی را از دستشان می گیرند و تشر می زنند که «بسه کور شدید!» پسر حدود هشت ساله است و عینکی به چشم دارد و دختر هم دراد غر می زند که چرا نباید با گوشی بازی کند!

گوشی موبایل را از دستشان گرفته اند، اما انگار هنوز در فضای بازی جنگ مجازی هستند. هی سرهایشان را تکان می دهند و صدای انفجار در می آورند. وقتی می پرسم چرا با همدیگر حرف نمی زنید و بازی نمی کنید، دختر شانه بالا می اندازد و می گوید: «چه حرفی داریم با همدیگر بزنیم. حرفی نداریم. داشتم بازی می کردم، مامان زد تو بازی!»

صحنه بعدی، در اتوبوس نشسته اید. کنار دستتان نه یک کودک، که زنی بزرگ سال نشسته است. سرش را از روی گوشی بر نمی دارد. دستش تندتند روی صفحه لمسی گوشی حرکت می کند و هر چند دقیقه یک بار لبخندی گوشه لبش می نشیند. داخل گوشی که سرک می کشی، موجودی با چشم های گرد و با خنده مشغول غذاخوردن است. فرزند زن کنار دستش نشسته و هرچه روسری و مانتوی مادر را می کشد، مادر جان حواسش به کودک درون گوشی اش است که غذا خورده، حمام رفته و حالا خوابش می آید. «پو» این روزها یکی از بازی های مدرن کامپیوتری است.

اگرچه این بازی ها را معمولا مورد مصرف پسرها می دانند، اما «پو» این روزها با چشم هایی گرد لحظه ای از دست دخترها رها نمی شود. برایش لباس می خرند و حمامش می کنند. وقتی مادر تمام وقت گوشی به دست نگران «پو» است و پدر نگران حمله یک قبیله به دهکده فرضی اش، نمی توان از بچه خواست که دلش دیگر گوشی موبایل پیشرفته نخواهد و از جوان خواست به جای کار و مطالعه به فکر کسب درآمد از طریق فروش اکانت کلش آف کلنز نباشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.