امروز
28 آبان هجری شمسی برابر با 19 نوامبر تقویم میلادی است. روزی که در تاریخ
آبستن وقایع و اتفاقات زیادی در ایران و جهان بوده است. به مرور برخی از
این وقایع میپردازیم.
رویداد ها:
401 -
Visigoths ویزیگوتها (از طوایف ژرمن) به فرماندهی آلاریک یکم پس از عبور
از آلپ وارد ایتالیا شدند و پس از تصرف شهر رم آن را غارت کردند. این حمله
به انتقام دهها سال تعرض رومیان به آنان بود. روم غربی بعد از این شکست
نظامی، کمر راست نکرد. ویزیگتها بعدا جنوب فرانسه و نیز اسپانیا را تصرف
کردند و در اینجا مستقر شدند. گُت Goth در لغت به معنای خوب است و به این
سبب دو دسته از ژرمن نژادها به گت ها معروف شدند که مردمی ارزشمند و کارآمد
بودند. آنان از نژاد آرین بوده اند.

ویزیگوتها
1699 - بی کفایتی شاه سلطان حسین، شورش قندهار و سقوط اصفهان«میرویس»
بزرگ قندهاری ها که برای تظلم از جور و ستم عبدالله خان حکمران اعزامی
دولت صفویان رنج سفر به اصفهان را بر خود هموار کرده بود ولی موفق به دیدار
شاه سلطان حسین نشده بود 19 نوامبر سال 1699 (1078 هجری خورشیدی) با دست
خالی به قندهار بازگشت و سران طوایف ناحیه را به باغ خود دعوت کرد و وجود
ضعف در ارکان دولتی و رواج فساد اداری و چاپلوسی در دربار صفویان را
برایشان بیان داشت و گفت که شاه در محاصره عده ای کوته نظر آزمند قراردارد و
کسی نمی تواند، حتی برای تظلم به او دسترسی یابد و احکام انتصابات خرید و
فروش می شود و دلسوز وجود ندارد. در این شرایط راه دیگری جز این که خودمان
بپاخیزیم وجود ندارد ، و بذر شورش در همان روز کاشته شد و طرف دو سال از
زمین سر بر آورد. پشتونها و بویژه قندهاریها تا آن زمان سابقه نافرمانی و
ضدیت با دولت متبوع، ایران، را نداشتند.
شاه سلطان حسین مسئله
قندهاررا با یک انتصاب نابجا پیچیده تر کرد. وی به توصیه درباریان مغرض و
ناآگاه خود گرگین خان گرجی را بدون توجه به این که وی با آداب و رسوم پشتون
ها ناآشناست و کار را خرابتر خواهد کرد و بر وخامت اوضاع منطقه خواهد
افزود به حکومت قندهار برگزید تا اوضاع منطقه را آرام کند. به اسلام گرویدن
گرگین خان دلیل عمده گماردن او به حکمرانی قندهار بود. گرگین خان پیش از
انتصاب تازه، بلوچهارا سرکوب کرده بود که خطه کرمان را ناآرام کرده بودند.
باد دانست که لهجه پشتونها (در پاکستان آنان را پاتان می نامند) و بلوچها
پارسی باستان است و همانند سایر برادران پارسی خود از نژاد آرین هستند.

شاه سلطان حسین
گرگین
خان که پس از اسلام آوردن از شاه سلطان حسین که جماعتی گرجی زاده بر دربار
او سلطه یافته بودند و جز منافع شخصی به چیز دیگری توجه نداشتند لقب
«شهنوازخان» گرفته بود پس از استقرار در قندهار آتش شورش را با خشونت تمام
خاموش و میرویس را به عنوان عامل فتنه به اصفهان تبعید کرد.
میرویس
در طول اقامت در اصفهان بیش از پیش بر ضعف نفس شاه سلطان حسین واقف شد. وی
با این استدلال که نمی شود حتی یک مسلمان تبعیدی را از از اجرای واجبات
دینی که زیارت خانه خدا از جمله آنها است مانع شد اجازه حج گرفت و در مکه
از برخی روحانیون سنی فتوای جنگ با حاکم شیعه را به دست آورد.
میرویس
در بازگشت به اصفهان چنان رفتاری از خود نشان داد که توجه همگان و ازجمله
شاه سلطان حسین نسبت به او جلب شد و طولی نکشید که تبعید او لغو و اجازه
بازگشت به قندهار به دست آورد.
در قندهار، میرویس فتاوی
روحانیون سنی را که به دست آورده بود به سران طوایف که تا آن زمان حاضر به
این درجه از تمرد نبودند نشان داد و قتل گرگین خان را مباح دانست. میرویس
سپس با بکار بردن نیرنگ گرگین خان را به باغ خود دعوت کرد و در آنجا اورا
بکشت.
شورش میرویس موفق شد زیرا که شاه سلطان حسین بی کفایت
قبلا طایفه ابدالی را از خود رنجانده بود تا از آنان کمک گیرد و ملک محمود
سیستانی حاکم «فراه» را هم کشته بود و مردم آن ایالت ناراضی بودند.

میرویس
پس
از مرگ میرویس درسال 1711 میلادی، برادرش میرعبدالله (پدر اشرف افغان که
سکه های اشرفی یادگار زمان اوست) جایش را گرفت که میرمحمود پسر میرویس عموی
خود را کشت و به کرمان حمله برد. لطفعلیخان حاکم فارس به کمک کرمان شتافت و
میرمحمود را به قندهار فراری داد. شاه بی خرد اندکی بعد لطفعلیخان را
معزول ساخت.این خبر که به گوش میرمحمود رسید در سال 1725 میلادی با 25 هزار
تن به کرمان حمله آورد و این شهررا متصرف شد و از آنجا از طریق یزد عازم
اصفهان گردید. وی موفق به تصرف یزد نشد، ولی اصفهان را در 12 اکتبر سال
1722 میلادی تصرف کرد و عملا به عمر دودمان صفویان پایان داد.
میرمحمود،
خود در سال 1724 به دست پسر عمویش اشرف که در لشکرکشی به اصفهان با او بود
کشته شد. اشرف با قتل محمود انتقام خون پدرش را از او گرفت. بساط اشرف نیز
ضمن سه جنگ به دست نادر برچیده شد.
نادر شاه در سال 1737
قندهار را که عادت به یاغیگری کرده بود تصرف کرد و در مجاورت آن شهری به
نام نادر آباد ساخت و آن دسته از بزرگان شهر را که در شورش میرویس و
میرمحمود مشارکت کرده بودند به مازندران تبعید کرد. در جریان عملیات خارج
ساختن قندهار از دست شورشیان، احمدخان ابدالی (درانی) از افسران ارتش نادر
بود. احمدخان ابدالی ژس از قتل نادر در کودتای زوئن 1747 قوچان به قندهار
رفت و درآنجا اعلام استقلال کرد و ....
1851 - عزل امیرکبیر صدراعظم ناصرالدین شاه در پی بدگویی دشمنان داخلی و خارجیبا
مرگ محمدشاه قاجار، میرزا محمدتقی خان فراهانی معروف به امیرکبیر، تلاش
زیادی برای به سلطنت رساندن ناصرالدین شاه به عمل آورد ودر نهایت با تدبیر
او، کار سلطنت، سامان یافت. از آن پس و همزمان با آغاز پادشاهی ناصرالدین
شاه، امیرکبیر نیز به صدارت عظمی دست یافت و به رتق و فتق امور همت ورزید.
استقلال نظر و خدمات عمومی و به طور کلی، سیاست داخلی و خارجی امیرکبیر که
در جهت منافع و مصالح کشور بود، در محیط دربار و اجتماع رجال و شاهزادگان و
وابستگان و حقوق بگیران بیگانه، قابل قبول و مورد پسند نبود. این افرادِ
بانفوذ و قدرتمند که از اقدامات امیرکبیر رنجیده بودند، برای متوقف کردن
امیرکبیر دست به هر کاری زدند ولی چون او را مستقیم و مستقل یافتند،
اتهامات زیادی را به صورت شایعه به او وارد ساختند.

ناصرالدین شاه در ابتدا
به این بدگوییها توجهی نمیکرد. اما توطئه، گسترده بود و اصرار در
ترساندن شاه، ادامه یافت. کمکم ناصرالدین شاه که هنوز بیست سال هم نداشت
به امیر سوءظن پیدا نمود و او را در 28 آبان 20 ( 1230 محرم 1268ق، 19
نوامبر 1851 م) از صدارت عزل نمود. اما در این میان بدگویی دیگران تا آنجا
ادامه یافت که شاه وحشتزده، با عزل امیر از تمامی مقامها، او را به کاشان
تبعید نمود. پس از مدتی فرمان قتل امیرکبیر نیز صادر شد و سرانجام امیر را
در بیستم دی ماه 1230 ش (18 ربیعالاول 1268 ق، 10 ژانویه 1852 م) در حمام
فین کاشان به قتل رساندند. امیرکبیر مردی کاردان، باهوش، وطندوست و
باکفایت بود. در زمان صدارت خود خدمات شایسته و درخور تحسینی به ایران و
ایرانیان نمود. وی منافع ملت را برهمه چیز مقدم میداشت و هیچ گاه در مقابل
اجانب سر فرود نمیآورد. مهمترین اقدامات فرهنگی وی را میتوان تأسیس
دارالفنون تهران نام برد. نکته تأسفبار این است که دارالفنون 13 روز پس از
قتل امیرکبیر افتتاح شد.
1977 -
انور سادات رئیس جمهوری وقت مصر وارد اسرائیل شد و روز بعد در پارلمان این
کشور سخنرانی کرد. وی نخستین رئیس یک کشور عربی بود که به دعوت دولت
اسرائیل به این کشور رفت و بالاخره جان خود را هم بر سر این اقدام از دست
داد.

انور سادات
زادروزها ۱۶۰۰ - زادروز چارلز یکم پادشاه انگلستان
۱۷۱۱ - زادروز میخاییل لومونسف نویسنده و دانشمند روسی

میخاییل لومونسف
۱۸۳۱ - زادروز جیمز آبرام گارفیلد بیستمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا
۱۸۵۳ - زادروز آلکسیس بروسیلوف سردار نامدار روس

جیمز آبرام گارفیلد
۱۸۸۸ - زادروز خوزه رائول کاپابلانکا شطرنجباز و دیپلمات اهل کوبا، قهرمان شطرنج جهان از سال ۱۹۲۱ تا سال ۱۹۲۷
۱۹۱۷ - زادروز ایندیرا گاندی سیاستمدار هندی

ایندیرا گاندی
۱۹۶۲ - زادروز جودی فاستر بازیگر، کارگردان و تهیهکننده آمریکایی، برندهٔ دو جایزه اسکار
۱۳۴۱ - زادروز اردشیر کامکار، نوازندهی اهل ایران

جودی فاستر
درگذشتها ۱۶۶۵ - درگذشت نیکولا پوسن نقاش فرانسوی
۱۸۲۸ - درگذشت فرانتس شوبرت موسیقیدان اتریشی

فرانتس شوبرت
۱۸۵۰ - درگذشت ریچارد ام. جانسون سناتور عضو حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا
۱۹۲۵ - درگذشت هنری فایول مهندس معدن، سرپرست معدن و از نظریهپردازان فرانسوی

هنری فایول
۲۰۱۳ - درگذشت فردریک سنگر زیست شیمیدان انگلیسی، برندهٔ دو جایزه نوبل شیمی در سال ۱۹۵۸ و ۱۹۸۰

فردریک سنگر